پسرم به پیش دبستانی میرود

پسرم با سواد شدنت مبارک به قول خودت فعلا نصف سواد داری بله پسرم به همراه پسرعموش امیرعلی به مدرسه نخبگان میروند البته امیرعلی جان کلاس اول و ابوالفضل من پیش دبستانی .مدرسه برای بازگشایی جشن باشکوهی در تالار مهر برگزار کرد که به همراه زن عمو دنیا و امیرعلی به اونجا رفتیم به شما که خیلی خوش گذشت روز اول مهر هم تو مدرسه کلاسبندی شدین و شما کلاس خانم کردستانی افتادین حدود یک ساعت تو کلاس بودین براتون صحبت کردن جایزه گرفتین .از اولین هفته مهر هم سرویست درست شد و دیگه خودت با سرویس رفت و آمد میکنی یه دوست جدید هم پیدا کردی محمدامین زرگر البته روزهای اول زنگ تفریح فقط دنبال امیرعلی بودی به قول خودت همه صورتها رو نگاه میکردی تا پیداش کنی امیرعلی هم حسابی هوات رو داره کسی جرات نداره نگاه چپ بهت بکنه به یکی از بچه ها گفته این ابوالفضل پسرعموی من هست اگر اذیتش کنید دهنت رو پر خون میکنم .

هفته پیش رفتم مدرسه و وضعیت درسیت رو پرسیدم معلم خیلی راضی بود معلم زبان هم تو کلاس گفته ابوالفضل دستخطش خیلی خوبه خداروشکر 

هر روز از مدرسه حدود ساعت 2:45 میای ناهارت رو همونجا میخوری وقتی میای فقط دوست داری بازی کنی شبها عادت کردی زود بخوابی و صبح زود سرحال بیدار میشی البته من هر روز با یه شیوه جدید بیدارت میکنم به اینصورت که یه روز پت و مت بیدارت میکنن و سعی دارن مطلبی رو بهت یگن مثلا خوشبحالت داری باسواد میشی یه روز تام و جری با سر و صدا میان سراغت و میخوان که تو رو تو دعواهاشون شریک کنن یه روز باب اسفنجی و پاتریک میان و باب اسفنجی کلافه از دست خنگ بازیهای پاتریک خلاصه هر روز به یکی از عروسکها اول صبحی نمایش داریم بابا میگه خدا جفتتون رو شفا بده  تو این شیوه بیدار شدن رو خیلی دوست داری و گاهی از شب میپرسی که مامان فردا صبح چطوری بیدارم میکنی 

صبح اولین روز مدرسه قبل از بیدار شدن 

اولین روز مدرسه هنگام خوردن صبحانه

کتابهای پیش دبستانی

کاردستی برای حرف ب

صبحانه هماهنگ به مناسبت روز جهانی غذا

پسرم به رسم هر ساله عذادار امام حسین

اولین جمله ای که تونستی بنویسی

کاردستی برای حرف د