بدون عنوان
سلام پسرم از امروز تصمیم گرفتم خاطراتت رو ثبت کنم تا در آینده بتونی خاطراتت رو بخونی و بدونی چه گل پسری بوده و هستی. عزیزم خداوند پس از ۷ سال انتظار بهترین هدیه اش رو به مامان و بابا عطا کرد و زندگیمون از قبل هم زیباتر شد . حالا با داشتن تو در ابرها سیر میکنیم و به خودمون میبالیم که گلی مثل تو داریم .
پسرم روز تولد مامان یعنی ۲۸ آذر ۸۹ یعنی ۴ ماهگی تونستی غلط بزنی کلی خوشحال شدیم و این رو هدیه ای از طرف تو واسه خودم دونستم. روز تولد بابا ۱۷ اسفند ۸۹ متوجه اولین دندونت شدیم این هم کادو بابا از طرف پسرم که حسودیش نشه مادربزرگ پری آش دندونی پخت و به همه دادیم.
بعداز تعطیلات نوروز ۹۰ تونستی به راحتی بشینی و سینه خیز بری
عزیزم الان که دارم خاطراتت رو مینویسم اومدی تو بغلم و داری به مادرت عشق میورزی یعنی مثل بچه گربه خودت رو به من میچسبونی اینگار که میخواهی ببوسی این فقط مختص مامان و با هیچکس دیگه این کارو نمیکنی