ابوالفضلابوالفضل، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 23 روز سن داره

ابوالفضل هدیه خدا

شروع تعطیلات

1394/3/16 0:35
نویسنده : منا
281 بازدید
اشتراک گذاری

مهربان پسرم تعطیلات مامان به ظاهر شروع شده و دربست درخدمت شماهستم شما که به دلیل مریضی فقط مهر و ابان و کمی از آذر رو مهد رفتی از اول اردیبهشت دوباره به مهد رفتی و انشالله تا آخر خرداد  بدون مشکل بتونی بری. به همین دلیل مامان کارش شده بردن و آوردن شما یعنی روزی 4 بار این مسیر رو باید برم و بیام چون دیگه اکثر روزها مدرسه نمیرم شما هم باید ساعت 9 مهد باشی (البته موسسه خلاقیت)پس کمی بیشتر فرصت داری بخوابی حسابی خوابت تنظیم شده شبها ساعت 10 میخوابی و صبح به راحتی بیدار میشی ظهر زود میخوابی کلاس زبان هم شده هفته ای 3 روز روز شنبه 16 خرداد آزمون پایان ترم 12 رو داری دوره play time  معلمت خیلی ازت راضیه و طبق معمول حاضرنیستی تو خونه درس جواب بدی و جدیدا هم میگی مامان میدونی که من نخونم هم بلدم خندهقربونت برم لگه بابا (اینجور که عمه نازی و مادربزرگ تعریف میکنن )

راستی 19 اردیبهشت آزمون پیش دبستانی دادی برای کانون نخبگان استرس داشتم ولی اصلا نگذاشتم بفهمی چه خبره فقط بهت گفتم هرچی ازت پرسیدن جواب بده نگران بودم که هوس کنی سرکارشون بزاری خلاصه روز آزمون باباجون نتونست همراهیمون کنه کار داشت رفتیم کانون نخبگان اونجا خانم معاون گفت خوب پسرمون آزمون داره گفتم بله اومد پیشت گفت ابوالفضل صبحانه خوردی گفتی بله پرسید چی خوردی گفتی کره عسل بلند شدی سینه رو دادی جلو و گفتی بریم آماده ام خانم معاون کلی حال کرد و تورو نشون همکاراش داد گفت دوباره بگو چطوری آماده ای و توهم نشون دادی خلاصه بردت داخل کلاس و آزمون کتبی حدود نیم ساعتی طول کشید اومدی بیرون و اصرار که برگه آزمون که پشتش نقاشی خواسته بودن بکشی رو ازشون بگیری خلاصه گفتن نمیشه فقط نقاشی رو نشون مامان بده پشت برگه آزمون گفته بودن یه آدم بکش و شما گفتی باشه ولی ماشین هم میکشم پرسیدم چطور بودی که گفتن خیلی خوب بوده ولی بهتون زنگ میزنیم واسه جواب یه مدت رو با استرس گذروندم تا اینکه اشتباهی زنگ زدن زن عمو مریم آخه امیرعلی هم قراره همونجا بره خلاصه اینکه ثبت نام شدی انشالله که به خیر و خوشی و موفقیت وسلامتی برای پسر گلم و همه بچه ها

این روزها بابا حسابی درگیر امتحاناتش و منم حسابی درگیر شما که مزاحم بابا نشی ساکت باشی حوصله ات هم سر نره هرروز باهم میریم تو حیاط ماشینت رو که به تازگی خریدیم رو با خودمون میبریم و شما مشغول بازی یا اینکه تو خونه باهم کاردستی درست میکنیم و با این حال ازت غفلت میکنم میدوی سمت بابا و بغلش و خلاصه ماچ و بوسه و به قول بابا انرژی یه روز که داشتم میرفتم حمام تلویزیون رو روشن کردم و کارتون گرفتم با صدای خیلی کم و گفتم تا من میرم حمام مزاحم بابا نشی تو هم میری پیش بابا خواهش میکنی که بابا بیا یه کم صدای تلویزیون رو زیاد کن بعد میگی بابا زود برو پای درست الان مامان میگه من مزاحمت شدم خندهالهی مادر به فدای تو که اینقدر فهمیده ای

جدیدا وقتی که از دستت عصبانی میشم و دعوا میکنم بعد که میام از دلت دربیارم و عذرخواهی میکنم که از کوره در رفتم میگی مامان تو حق داشتی بایدم عصبانی میشدی من کارم بد بود مامان قربونت بره پسر با شعورم

بالاخره واست ماشین خریدیم اینقدر ذوق کردی که همش میگفتی یعنی من خواب نمیبینم واقعیت داره یعنی شما واسه من یه همچین ماشین بزرگی خریدین پسر خوبم تو شایسته بهترینها هستی 

و اما عکسهای این مدت و یک توضیح کوچیک یکی از عکسها مربوط به روز تولد پسرم و عکسی که نی نی وبلاگ مهربون در اون روز از پسرم گذاشتن چندتا از عکسها روز تولد بابا به همراه مامانی ها و بابایی های مهربون 

یکی از عکسها سوغاتیهای باباجون از چین برای پسرم و عکس های دیگه کاردستی مهد و کارتهای تولد که پسرم دعوت شده

عکس روز تولد پسرم که نی نی وبلاگ عزیز این عکس رو گذاشتنابوالفضل و بابایی مهربون که شدیدا به هم وابسته هستنپسرم داره به مامانش کمک میکنه در تهیه سالاد الویهماشیتی که پسرم خودش ساخته با لگوتولد باباجونپسرم با بابایی های مهربونش خدایا خودت حفظشون کنپسرم با کسری و مامانی های مهربونش خدایا خودت نگهدارشون باشابوالفضل و آوین کوچولو که خودش تنها اومده بود خونمونهدیه ای که ابوالفضل از خودش کادو کرد واسه بابا و مثلا روش نوشته بابا روزت مبارکسوغاتیهای بابا از چین واسه ابوالفضلپسرم با کیمیا کوچولو که با مامانش اومده بود خونموننقاشی پسرم با کلی نوشته های انگلیسی که از خودش درمیارهکاردستی مهدکاردستی مهدکارت دعوتهای تولد که پسرم دعوت شده در مهدنقاشی پسرمنقاشی پسرماولین امضای پسرمپسرم تو مهد یوزپلنگ شدهپسرم با پورشه شاسی بلندشپسرم با لباسهایی که بابا از چین آوردهخوشتیپ مامان

پسندها (1)

نظرات (1)

عمه نازی
30 خرداد 94 13:56
قربونت بشم عمه با این کاردستیات.ایشالله یه ماشین اوففففففی بخری.