باز هم عشق ورزی پسرم
عشق من پسرم من با این زبون شیرینت چه کنم دیروز بردمت حمام وقتی حمام تمام شد داشتم خشکت میکردم که لبهام رو بوسیدی و خیلی جدی گفتی مامان میدونی چقدر دوست دارم وای که از شوق به عرش رسیدم نمیدونستم که بهت چی بگم فقط با تمام وجود بغلت کردم و گفتم عزیزم من هم دوست دارم
آرزویم این است نتراود اشک در چشم تو هرگز - مگر ازشوق زیاد
نرود لبخند ازعمق نگاهت هرگز
و به اندازه هر روز تو عاشق باشی
عاشق آنکه تو را می خواهد
و به لبخند تو از خویش رها می گردد
و تو را دوست بدارد به همان اندازه که دلت می خواهد...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی