ابوالفضلابوالفضل، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 18 روز سن داره

ابوالفضل هدیه خدا

پسرم بهت افتخار میکنم

1393/7/19 10:35
نویسنده : منا
459 بازدید
اشتراک گذاری

پسرم عزیز مادر به مهد عادت کردی البته وقتی کسی ازت میپرسه مهد رو دوست داری یا نه میگی نه فقط کلاس زبان رو دوست دارم و فکر میکنم دلیلش این که یه سال مداوم کلاس زبان رفتی و عادت کردی ولی واسه مهد رفتن هم خیلی سرحال و خوشحال میری و وقتی هم میام دنبالت هم همینطور خیلی خوشحالی و معلوم که حسابی بهت خوش میگذره یه روز اومدم دنبالت و وضعیتت رو از خانم روانشناس مهد پرسیدم گفت خوبه ولی مربیش گفته کمی سر کلاس حواسش پرت میشه خیلی نگران شدم و حدس زدم که باید از حرف زدنهای زیاد باشه فردای اونروز باز خانم روانشناس رو دیدم و گفت که اون حرف مربی واسه روز اول بوده و الان مربی گفته خیلی ازش راضی هستم و خانم روانشناس هم اینقدر از اخلاقت تعریف کرد که گریه ام گرفته بود میگفت ابوالفضل فوق العاده است خیلی حرف گوش کن شیطنت میکنه و وقتی میگیم باید دیگه برید سر کلاس حرف گوش میکنه و از من خواست که واست هدیه تهیه کنم و تحویل موسسه بدم به باباجون گفتم ازخوشحالی پشت تلفن قهقه میزد گفت پس من هم یه جایزه جدا میگیرم خلاصه شب رفتیم بیرون یه ماشین خریدی و ماهم یه ست ماشین و تجهیزات دیگه یواشکی خریدیم و بابا جون صبح تحویل موسسه داد ظهر که اومدم دنبالت خانم مدیر موسسه و خانم روانشناس اومدن دم در دوباره اینقدر ازت تعریف کردن و به من تبریک گفتن واسه داشتن همچین پسری و هدیه ات رو بهت دادن از خوشحالی تو پوستم نمیگنجیدم وای خدا ممنونم ازت این واسه من یعنی تمام خوشبختی فقط  از خدا میخوام همیشه سالم باشی و ما هم همیشه به وجود نازنینت افتخار کنیم خداکنه همیشه همینجور باشه پسرم دوستت داریم و بهت افتخار میکنیم

روز چهارشنبه هم روز جهانی کودک بود موسسه جشن گرفته بودن و شماهم حسابی رقصیده بودی عکسهات هم موجود و هدیه هم دریافت کردی یه ماشین خوشگل مبارکت باشه پسرم امیدوارم که سالها بعد این روز رو واسه بچه هات جشن بگیری فدات بشم 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)