ابوالفضلابوالفضل، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 25 روز سن داره

ابوالفضل هدیه خدا

مسافرت

1391/5/4 20:25
نویسنده : منا
295 بازدید
اشتراک گذاری

پسرم 15 تیر با ماشینمون رفتیم سفر اول رفتیم تهران خونه خاله فروغ و دایی فرشید توی راه خیلی بچه خوبی بودی و همش توی صندلی خودت در صندلی عقب بودی با خوردن خوراکی و اسباب بازیهایی که برات برده بودیم سر خودت رو گرم کردی  دو روز تهران بودیم  سپس روز یکشنبه صبح همه با هم با خالع فروغ اینها و دایی فرشید اینها رفتیم نمین پیش خاله مهسا جای مامانی بابایی خیلی خالی بود حسابی خوش گذشت چه جاهایی رفتیم چه هوایی توی گردنه حیران وقتی پیاده شدیم و متوجه سردی هوا شدی گفتی مامان کولر سرده بمیرم واست فکر کردی مثل اهواز کولر روشن کردن بعد از چند روز دایی فرشید اینها برگشتن چون زیاد مرخصی نداشتن و ما همراه خاله فروغ و خاله مهسا اینها رفتیم تبریز اونجا هم حسابی خوش گذشت رفتیم روستای کندوان و پارک ایل گلی خیلی خوش گذشت ٣ روز اونجا بودیم و دوباره برگشتیم نمین تو هم حسابی با داداشی جور شدی همش میبوسیدیش کمی هم ازش کتک خوردی خلاصه یادش به خیرسفر خیلی خوبی بود

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)