ابوالفضلابوالفضل، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 25 روز سن داره

ابوالفضل هدیه خدا

پسرم دومین تولد زندگیت مبارک

1391/6/24 13:42
نویسنده : منا
475 بازدید
اشتراک گذاری

پسرم مامان رو ببخش واسه این همه تاخیر اصلا وقت نمیکنم بیام پای وب عزیز مامان نولدت مبارک واست تولد گرفتیم با حضور عمه و عموها و مامانی و بابایی طبق معمول خاله ها و دایی که پیش ما نیستند در تولدت حضور نداشتند و مامانی و بابایی هم که تهران بودن البته همگی با تلفن تولدت رو تبریک گفتن تولد خوبی بود تو هم حسابی ذوق کرده بودی و همه هم کلی زحمت کشیدن و کادوهای خوشگلی واست آوردن شب قبل از تولد که با  بابا جون خونه رو تزیین میکردیم تو میگفتی وای چه خبره  و حسابی خوشحال بودی خاله مریم عزیز (مامان ارکان ) هم برات این متن زیبا رو فرستاد

چه لطیف است حس آغازی دوباره  و چه زیباست رسیدن دوباره به روز زیبای آغاز تنفس  و چه اندازه عجیب است روز ابتدای بودن  و چه اندازه شیرین است امروز  روز میلاد  روز تو  روزی که تو آغاز شدی  تولدت مبارک

مرسی خاله مریم و مرسی از همه که به یاد ما بودن

راستی از 19مرداد که مامانی و بابایی رفتن مسافرت ما اومدیم خونشون و مواظب خونه هستیم تو گاهی بهانه میگیری و میگی بریم خونمون بریم خونه خودمون عزیزم آخه اتاق خودت رو خیلی دوست داری

تو این مدت باز هم تب کردی و مارو حسابی نگران کردی شب تا صبح بالای سرت بیدار بودیم راستی نریمان هم اومده بود پیشمون کنکورداشت تو هم خیلی دوستش داری و حسابی ذوق میکردی

الان هم که سرما خوردی و اینقدر مامان رو بوسیدی که سریع به مامان هم منتقل کردی دیشب با عمو پیمان و خانمش رفتیم آبادان خیلی خوش گذشت راستی مامانی هم رفته اصفهان و بابایی تنها مونده

و اما شیطنتهات چند روز پیش داشتی کارتون نگاه میکردی با لپ تاپ کارتون تمام شد من هم تو آشپزخونه بودم اومدی گفتی مامان کامپیوتر رو خاموش کردم دویدم نگاه کردم دیدم خودت سی دی رو دراوردی و در لپ تاپ رو هم بستی ای پسر شیطون  شعر ابوالفضل کوچولو درواقع همون علی کوچولو رو کامل میخونی همینطور گنجشک لالا و مرا ببوس بیشتر کتاب داستانهایت رو با کمک حفظ هستی

عزیز دلم مامان رو بغل میکنی و میگی عزیزم مامان دوست دارم دلم برات تنگ شده . چندروز سرماخورم تا میگم حالم بده گریه میکنی میگی نه مامان نگو حالم بده

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مهربان
7 مهر 91 13:01
عزیزم تولدت مبارک
مامان هامان
8 مهر 91 13:39
عزیزم هر چند خیلی دیر اومدم ولی هر روز تولد توست بودنت را سپاس