ابوالفضلابوالفضل، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 25 روز سن داره

ابوالفضل هدیه خدا

مهمانی کوچک برای عمه

1391/11/18 19:06
نویسنده : منا
284 بازدید
اشتراک گذاری

عزیز مامان این مدت وقتی مامان میرفت مدرسه شما هم میرفتی خونه عمه نازی و چقدر هم ذوق داشتی از چند روز قبل منتظر این روز بودی و همش میگفتی خوب مامان بریم دیگه بریم خونه عمه نازی تا اینکه روزی که منتظرش بودی رسید از ساعت ٦ونیم صبح بیدار شدی و خوشحال من و شما و باباجون رفتیم تا رسیدیم اونجا دم در بهت گفتم خوب بریم خونه عمه نازی فکر کردی من هم میام بالا گفتی خوب مامان تو برو مدرسه دیگه      ای پسر شیطون مامان رو دک میکنی خلاصه کلی ذوق کردی و اونجا هم حسابی بازی کردی عمه نازی میگفت خیلی بچه خوبی بودی و خیلی هم آروم اینقدر که عمه میگفت برام خیلی عجیب بود و فکر میکردم شاید حالت خوب نیست و هی میبوسیدت تو هم گفتی برو دنبال کارت دیگه خلاصه اینکه چند روز حسابی زحمت دادیم ناهارت رو میداد یا تو ساکت میگذاشت حسابی شرمنده شدیم امیدوارم که بتونیم جبران کنیم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان ابوالفضل
20 بهمن 91 14:21
فدای پسملی
عمه نازی
2 اسفند 91 14:13
قربون چشمای قشنگت بشم عمه چقدر اون دوسه روز به من خوش گذشت کاشکی بازم بیای پیش عمه.