ابوالفضلابوالفضل، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 25 روز سن داره

ابوالفضل هدیه خدا

حسادت

1390/8/20 0:21
نویسنده : منا
257 بازدید
اشتراک گذاری

عزیز مادر اینقدر گرفتارم که دیگه خیلی کم فرصت میکنم که بیام پای کامپیوتر در واقع بیشتر به این دلیل که تو وقتی مامان میشینه پای لپ تاپ اصلا اجازه نمیدی که مامان کارهاشو انجام بده الان هم ساعت ١٢ شب خوابوندمت و نشستم کارهامو انجام بدم پسرم روز به روز شیرین تر میشی دیشب وقتی که بابا به شوخی سرش رو میگذاشت رو شونه مامان تو با عصبانیت سرش رو کنار میزدی و میخواستی که ما کنار هم نباشیم کلی به این کارت خندیدیم ای پسر حسود صبح ها وقتی از خواب بیدار میشی میگی کارتون جدیدا هم یاد گرفتی بگی حجی آخه جشن بیرق زنون مامانی و بابایی بود و تو هم از اونجا یاد گرفتی بگی حجی . از وقتی مامانی و بابایی رفتن سفر مکه تو پیش مادربزرگ پری میمونی و حسابی به اونها هم عادت کردی مادربزرگ روزها میبرت توی حیاط و حسابی بازی میکنی .یکی دیگه از کارهات اینکه اگر بابا به شوخی بزنه رو پای مامان تو هم میفتی به جون مامان و مامان رو حسابی میزنی آخه فکر میکنی که یک جور بازیه .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان ابوالفضل
20 آبان 90 1:02
سلامممممممممممم الهی چه ناز
مامان هامان
21 آبان 90 11:04
قربون حسودیت برم عزیزم خیلی بامزه بود