یک مسافرت کوچولو
روز عید غدیر من و تو بابا رفتیم کیش ساعت 8 صبح پرواز داشتیم تو هواپیما بهت شیر دادم که گوشت اذیت نشه تو هم خوب خوابیدی 4 روز اونجا بودیم و حسابی خوش گذشت تو پسر خیلی خوبی بودی و اصلا بابا و مامان رو اذیت نکردی توی پاساز ها حسابی بدو بدو کردی البته کالسکه هم برده بودیم و خسته که میشدی توی کالسکه استراحت میکردی و خوراکی میخوردی یک روز گشت دور جزیره رفتیم با تور تو ماشین موسیقی گذاشته بودن و تو پسر شیطون مامان با بقیه دست میزدی و میگفتی ددد کلی بعت خندیدیم به قول بابا واسه خودت گروه تشکیل داده بودی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی